مرحوم آیتآلله محمدعلی ناصری دولتآبادی در یکی از مصاحبههای تلویزیونی بیان کرده است که: نجف بودیم، وضع اقتصادی چندان خوب نبود. یک روز میخواستم نان و ماست بگیرم برای منزل، دیدم پول ندارم؛ گلهای به حضرت امیرالمؤمنین(ع) کردم که ما پناهنده شما شدیم آیا سزاوار است که من الان میخواهم به منزل بروم و هیچ نداشته باشم؟! همینطور که سرم پایین بود، یکدفعه به ذهنم آمد، تو حاضری ده دینار بگیری و عقیدهات را بدهی!؟ تو ثروتمندی؛ چه گلهای داری!؟